🌸چند پیشنهاد برای پیشگیری از تخریب بیشتر #دره_ارغوان و مانند آن
✅ 1. یک تابلو ورود خود رو ممنوع (دست کم برای روزهای تعطیلی) در پنجاه متری دره نصب شود تا خود رو ها همان محدوده پارک نمایند هم آلودگی صوتی و گردوخاک و ... کم خواهد شد چون کلی خال روی ارغوان ها و گیاهان مینشیند
✅ 2. از راهنمایی و رانندگی یا انتظامات #طرقبه بخواهیم یک نیرو در روز همین جمعه که در پیش است در اول دره و یک نیرو در سه راه دهبار ، #طرقدر و کلاته آهن قرار دهند که با هم مرتبط باشند و هنگامی که ظرفیت به اندازه ای شد که بیش از آن نه برای طبیعت خوب است و نه برای خود مردم عبور ماشین های غیر بومی ممنوع شود.
✅ 3. نهاد های مردمی ، طبیعت گردان مسئول و متعهد و متولیان می توانند یک گروه حفاظتی و آگاهی رسانی تشکیل دهند و اگر ممکن شد یک کاور هم از طرف شورای شهر یا شهر داری یا متولیان و نهاد ها تهیه و به داوطلبان شناخته شده داده شود تا کار آگاهی رسانی آنها هماهنگ شده و بتوانیم یک فاجعه را به یک فرصت تبدیل کنیم.
✅ 4 . متولیان افراد ایده پرداز در این زمینه را به عنوان مشاور برگزینید #ارغوان_دره در چند کیلومتری مشهد در دره ارغوان همان بخش از دره که از جاده به سمت چپ می آیید پی از نزدیک سه کیلومتر در سمت چپ پس از آن باغ بزرگی که در میانه ی راه است در بالا دست آن جویی هست که از داخل دره بعد از آب بندها لوله گذاری شده تا به باغ وسط دره از سمت باغ از مسیر این جوی که لوله گذاری شده اگر که به سوی نخستین آب بند و آب بند بعدی بروید می بینید شمار زیادی از درخچه های ارغوان را با کارد تا نیمه بریده اند و آن را روی جوی خم نموده اند تا راه عابران بسته شود که ممکن است موجب پرت شدن کوه نوردان یا گردشگران به دره شود به آسانی می توان دریافت چه کسی و چرا چنین جرمی را کرده است. دست اندرکاران ارجمند بررسی بفرمایند تا جلو این نابکاری گرفته شود. #عوارضی در سر راه روستا ها و گردشگاه های طبیعی
امروز که برای بررسی #زیستگاه ها رفته بودم دیدم جایی که از دو راهی دهبار به سوی کلاته آهن می رود و هفت کیلومتر تا #کلاته_اهن هنوز راه است و دو و نیم کیلومتر به دره ی #ارغوان مانده (دره ی ارغوان همان گونه که در عکس هم دیده می شود بخشی از منابع طبیعی است و ملک شخصی کسی نیست و در تقسیمات کشوری هم بخشی از هیچ روستایی نیست و نمی تواند باشد.)در بد ترین جای جاده درخواست #عوارض برای عبور از این جاده ی روستایی را می نمایند.
پیشنهاد می شود هم برای این که یاد خوبی از مردم روستا گردشگران داشته باشند و هم برای آن ها درآمد زایی باشد، بجای این کار راه های خردمندانه تری مانند زدن چند غرفه ی خرید غذا و محصول های روستا و صنایع دستی آن ها ،پپ، اقامتگاه های بومگردی و ... درآمد زایی داشته باشند. عوارضی ها چهره ی پسندیده ای برای ورود به یک روستا یا جایگاه های طبیعی گردشگری نیست.
باید کارها را به گونه ای کارسازی نمود که هم برای بومی ها ارزنده باشد و هم برای دیگر مردم و به گونه ای باشد که به دوستی و مهربانی بیشتر آن ها با هم برسد نه وارون آن. در یک بومگردی گردشگران بیشتر با بومی ها دوست می شوند با خرید یا ماندگاری در آنجا به درآمد زایی آن ها می افزایند. هزاران راه درست برای درآمد زایی و بهره وری بجا میان گردشگران و بومی ها هست و صد ها کشور از آن روش های درست بهره می برند نمی دانم چرا در کشور ما بجای اینکه کاری را با خرد گروهی و کارشناسی شده پیش برند راه کوتاه و نادرستی را برمی گزینند که بیش و پیش از همه تیشه به ریشه ی...
Read moreاینجا هم عین چشمه پونه که گفتم، خیلی یادمه واسه فوت کردن بدن همدیگه، با دوست دخترم میکوبیدیم و میرفتیم و برمیگشتیم.
یادش بخیر، اگه فصل بهار هم بود، چقدر گل موقع برگشت میکندیم و میدزدیدیم و میاوردیم و بفکر پل صراط و سوال جواب های دوستان عزیزمون، نکیر و منکر نبودیم.
اخه نکه مسیر و مسافت تقریبا زیاد بود، این همه راه میرفتیم و باید برمیگشتیم، رو همین حساب، گاهی پیش میومد، فوت کردنامون زمان بر تر از روال طبیعی معمول ادامه پیدا میکرد، رو همین حساب، اخر که بالاخره، فوت اخر رو که به هم میکردیم و کارمون بلطف خداوند عزوجل تموم میشد، بدو بدو دنبال شلوارای خودمون که هول هولکی از تن هم دراورده بودیم، مجبور بودیم بگردیم و پیدا کنیم، شلوارای خودمون رو، پامون میکردیم و یک خسته نباشید، خدا قوت هم به هم دیگه میکفتیم، گازو میگرفتیم و برمیگشتیم، حالا اگه خیلی هم دیر نشده بود، تو مسیر برگشت، یک ویتامین سرا هم ترمز میزدیمو یچیز میگرفتیم و میخوردیم و برمیگشتیم.
نمیدونم چرا همیشه من واسه خودم، معجون افلاطون سفارش میدادم و میخوردم.
هنوزکه هنوزه، دلیلش رو نتونستم موفق شم و بفهمم علتش چی بود و چرا هیچوقت بجای معجون، مثلا شیرموز یا شیرنارگیل، اب زرشک، اب البالو و خلاصه اینجور چیزا، نشد که سفارش بدم و بخرم که بخورم.
فقط به اجبار، معجون لازم احساس میکردم هستم و بعد از یک ساعت، یک ساعتو خورده ای، فوت کردن های متداول و پشت سره هم، به تنها چیزی که حس میکردم تمایل دارم که بخورم و مایلم، معجون بود و فرصتی باشه، از خاطرات فوت کردن و معجون خوردن های پر خاطره که خاطره ساز شدن، سعی میکنم بیشتر به تصویر بکشم و خاطرات معجون، محاله یادم بره رو، بیشتر یاداور شم و دفتر خاطراتم رو، ورق بزنم و...
Read moreبسیاری از افراد تصور میکنند که جاهای دیدنی مشهد تنها محدود به مراکز زیارتی و یا تاریخی است. اما باید بدانید که در شهر زیبای مشهد و حومه آن، جاذبههای طبیعی بسیار زیبا و بینظیری وجود دارند که اکثر ما از وجود آنها بیخبر هستیم. همه ما طرقبه و رستورانهای مجلل آن را میشناسیم. اما اگر چهار کیلومتر مانده به طرقبه، مسیر را به سمت طرقدر کج کنیم، به روستای کلاته آهن خواهیم رسید. از زمانی که وارد روستای کلاته آهن میشوید، با دشتی زیبا و دیدنی با گلهای صورتی کوچک بهاری رو به رو خواهید شد. این دشت، دشت ارغوان نام دارد و این همه سرسبزی و آبادانی خود را مدیون رودی خروشان است که در میان این دره سرسبز جریان دارد.
اگر در فصل بهار و اردیبهشت ماه مسیرتان به مشهد مقدس خورد، بی تردید سری به دشت ارغوان بزنید. این دشت بسیار طبیعی، بکر و دست نخورده است و با دیدن آن مست این نقاشی زیبای خداوند خواهید شد. در این فصل عطری خوش در تمام کلاته آهن میپیچد و مردم محلی نیز دل به طبیعت میزنند و در کنار این رودخانه پرخروش مشغول پیاده...
Read more