برج لاجیم بنایی تاریخی است که در شهرستان سواد کوه استان مازندران واقع است. برج لاجیم در شمار آثار زمان تسلط آل زیار بر طبرستان در فاصله سالهای ۳۱۶ الی ۴۴۳ هجری قمری است. براساس کتیبهٔ کوفی این برج ساخت بنا در سال «فی سنه ثلاث عشره و اربعمائه» یعنی ۴۱۳ هجری قمری انجام گرفته است. پس از حمله عربهای مسلمان به ایران ساسانی، یکی از تنها نقاطی که فاتحان عرب نتوانستند بر آن تسلط یابند، طبرستان بود که در پناه رشتهکوه البرز تا سالهای سال مستقل ماند. دودمان باوندیان که در سالهای افول دولت ساسانی، به عنوان یک دولت تابع آنان در طبرستان شکل گرفته بودند، پس از درگذشت آخرین شاهنشاه ساسانی در ۶۵۱ میلادی، همچنان بر نواحی خود باقی مانده و تا قرن چهاردهم میلادی که ایلخانان مغول وارد شدند، به حکومتشان ادامه میدادند. سرزمین دورافتادهٔ باوندیان از آنها در برابر تهاجم بیگانگان محافظت میکرد و موجب شد علیرغم دگرگونیهای فرهنگی عظیم در فلات ایران، فرهنگ محافظهکار ایرانی در قلمروشان شکوفا ماند. گرچه اسپهبدان باوندی در میانههای قرن نهم میلادی مسلمان شدند و تا چند قرن بعد اهالی نیز به تدریج از مزدیسنا به اسلام تغییر کیش دادند؛ اما در عمارتهای باوندی مذهب نقش چندانی ایفا نمیکند. هیچ موردی از احداث مسجد، مدرسه یا خانقاه اسلامی توسط اسپهبدان در این دوران یاد نشده است. در عوض، برجستهترین بناهای تاریخی مرتبط با این سلسله، سه آرامگاه سلطنتی از قرنهای یازدهم و دوازدهم میلادی هستند که برخلاف سنت اسلامی، هیچ جسدی در آنها دفن نشده و این نکته نشان میدهد چگونه اسپهبدان باوندی مشروعیت خود را در گرو ارتباطشان با شاهان ساسانی میدانستند. برج لاجیم حدود ۱۸ متر بلندی و بدنهای مدور و استوانهشکل دارد. گنبد آن دوپوش است که پوش درونی آن، گرد ساده و پوش بیرونی آن تقریباً رک است. این بنای تاریخی در خارج از یک گنبد مخروطی ساده و ظریف پوشیده شده است که در داخل به حالت مدور تغییر شکل میدهد. ورودی این بنای آجری در سمت شرق است و پایه گنبد به وسیله یک ردیف طاقنما تزئین شده است.
کتیبه در کمربند زیر گنبد دو کتیبه به خط کوفی و پهلوی بر روی هم قرار گرفته است. این دو کتیبه به شکل زیبایی با آجرهای تراشخورده در زمینهای از گچ سفید نصب شدهاند کتیبه با خط کوفی نام کیا اسماعیل ابوالفوارس شهریار ابنعباس صاحب بنا و تاریخ ۴۱۳ هجری قمری را نشان میدهد. اهمیت برج لاجیم مانند برج رسکت، بیشتر به دلیل دارا بودن کتیبه پهلوی در کنار کتیبه کوفی است. این امر نشان میدهد که در قرن پنجم هجری قمری در این قسمت از ایران، حکمرانان وقت علاوه بر توجه به هنر دوران قبل از اسلام به خط رایج در دوره حکومت شاهان ساسانی نیز اهمیت میدادهاند.
کتیبه کوفی در کتیبه کوفی نام و القاب صاحب مرقد خوانده میشود ولی نام سازنده آن مشخص نیست و تنها حدس و گمان و با توجه به قرینه اجزایی از کلمات باقیمانده میتوان بدان دست یافت. متن کتیبه چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم. هذا قبر القیم الکیا الجلیل ابوالفوارس شهریار بن العباس بن شهریار مولی امیرالمؤمنین رحمه الله امر بینائه … فی سنه ثلاث عشر و اربعمانه، عمل الحسن بن علی.
کتیبه پهلوی آوانوشت
en gumbad shah tuwanmand Shahryar i Abbas i Shahryar mowli amiromominin framud kardan duxt i rad i Sispuhr Chihrzad madar i oy. Sal tirest hashtad noh, Adur mah, Spandarmad roz.
ترجمه
این گنبد شاه توانمند شهریار بن عباس بن شهریار مولی امیرالمؤمنین است. فرمود کردن (ساختن) دخت راد (بخشنده) سیسپور چهرزاد مادر او. سال سیصد و هشتاد و نه(۳۸۹ یزدگردی، ۴۱۳ ق)، ماه آذر روز سپندارمذ. بنای برج لاجیم متعلق به حد فاصل میان سقوط نخستین سلسله باوندی و ظهور دومین سلسله این خاندان است. در این دوره هفتاد ساله، تمامی نواحی مازندران زیر تسلط آل زیار بود؛ ولی آنها بر کوهستانها تسلط نداشتند و بازندگان باوندیان منتظر فرصت بودند که املاک خود را باز پس گیرند. بر پایه روایات تاریخی منقول از ابن اسفندیار، در زمان حکومت آلب ارسلان در سالهای ۴۵۵ تا ۴۶۶ هجری قمری سپهبد قارن بن سرخاب تا اندازهای توانست که بر مازندران تسلط یابد و قدرت خاندان وشمگیر را به زوال بکشاند. محل اقامت حکام باوندی در کوهستانهای جنوب مقر قدیمی آنها یعنی شهر ساری بود؛ ولی مشخص نیست که ابوالفوراس شهریار در میان بزرگان باوندی دارای چه مقامی بوده است و با شهریار بن دارا که به دست وشمگیر کشته شد و نیز سرخاب بن شهریار و قارن بن سرخاب و حسام الدوله ابن قارن سر سلسله شعبه دوم باوندیه چه نسبتی داشته است. برج لاجیم (مورخ ۱۰۲۲ م) محیط دایره بنا در قاعده ۲۶۸۰ سانتیمتر، قطر فضای داخلی ۵۴۷ سانتیمتر و پهنای ورودی آن ۱۱۲...
Read moreاین اثر باستانی در شمار آثار زمان تسلط آل زیار بر طبرستان در فاصله سالهای 316 تا 443 ه.ق است در نمای اهمیت برج لاجیم بیشتر به دلیل دارا بودن کتیبه پهلوی در کنار کتیبه کوفی است. این امر نشان میدهد که در قرن 5 ه.ق حکمرانان شمال ایران علاوه بر توجه به هنر دوران قبل از اسلام به خط و زبان آن دورانی نیز توجه داشته اند.بیرونی از بدنه مدور و گنبد مخروطی ساده و ظریف پوشیده که در داخل به حالت مدور تغییر شکل می دهد.مصالح آن آجر و ملاط ساروج است. ورودی در شرق بنا تعبیه گردیده و پایه گنبد به وسیله یک ردیف طاق نما تزئین گردیده است.در کمربند زیر گنبد دو کتیبه به خط کوفی و پهلوی ساسانی بر روی هم قرار گرفته که به دور بنا پیچیده است.
کتیبه ها به شکل زیبایی با آجرهای تراش خورده در زمینه ای از گچ نصب شده که نام کیا اسماعیل ابوالفوارس شهریار بن عباس آل باوند صاحب بنا و تاریخ 413 ه.ق را نشان می دهد. در کتیبه کوفی نام و القاب صاحب مرقد خوانده می شود ولی نام سازنده آن مشخص نیست و تنها با حدس و گمان و با توجه به قرینه اجزایی از کلمات باقی مانده می توان بدان دست یافت. محیط دایره بنا در قاعده ۲۶۸۰ سانتی متر، قطر فضای داخلی ۵۴۷ سانتی متر و پهنای ورودی آن ۱۱۲ سانتی متر می باشد.
متن کتیبه بسم الله الرحمن الرحیم. هذا قبر القیم الکیا الجلیل ابوالفوراس شهریار بن العباس بن شهریار مولی امیرالمؤمنین رحمه الله امر بینائه فی سنه ثلاث محشر و اربعمانه، عمل الحسن بن علی.
تاریخچه برج لاجیم بنای برج لاجیم متعلق به حد فاصل میان سقوط نخستین سلسله باوندی و ظهور دومین سلسله این خاندان است. در این دوره هفتاد ساله، تمامی نواحی مازندران زیر تسلط آل زیار بود. ولی آن ها بر کوهستان ها تسلط نداشتند و بازندگان باوندیان منتظر فرصت بودند که املاک خود را باز پس َ گیرند.
بر پایه روایات تاریخی منقول از ابن اسفندیار، در زمان حکومت آلب ارسلان در سالهای ۴۵۵ تا ۴۶۶ هجری قمری سپهبد قارن بن سرخاب تا اندازه ای توانست که بر مازندران تسلط یابد و قدرت خاندان وشمگیر را به زوال بکشاند. محل اقامت حکام باوندی در کوهستان های جنوب مقر قدیمی آن ها یعنی شهر ساری بود. ولی مشخص نیست که ابوالفوراس شهریار در میان بزرگان باوندی دارای چه مقامی بوده است و با شهریار بن دارا که به دست وشمگیر کشته شد و نیز سرخاب بن شهریار و قارن بن سرخاب و حسام الدوله ابن قارن سر سلسله شعبه دوم باوندیه چه نسبتی داشته است.
متاسفانه برج لاجیم به اشتباه به مقبره امامزاده عبدالله نیز مشهور است و عوام به زیارت آن به گمان امامزاده و مذهبی بودن می آیند.
تاریخچه مرمت برج لاجیم انجمن آثار ملی ایران در سال 1337خورشیدی، مبلغی برای تعمیر بنای برج در نظر گرفت و معمار اداره کل باستان شناسی، چندین بار برای بازدید به محل رفت که به دلیل خرابی راه و نامساعدی هوا و جنگل رسیدن به آن محل ممکن نشد. سرانجام با همکاری سرپرستان کارخانه " تراورس سازی شیرگاه "موفق به بازدید از آن شد و چون نیاز به آجر و مصالح دیگر برای تعمیر بنا بود تمام مواد از تهران فرستاده شد و کار تعمیر برج در سال 1338 خورشیدی، روی داربست های چوبی انجام شد.
پس از آن تا پیش از سال 1382، چند بار این برج مرمت شد که به طور خلاصه اقدامات زیر روی آن انجام شده است:
1- بازسازی گنبد و مرمت بخشی از قطاربندی های پای گنبد 2- احداث ناکش در پای بنا
اقدامات مرمتی پس از سال 82 تا کنون که توسط سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان مازندران انجام شده است:
1- نصب داربست فلزی 2- پاک سازی و بهبود فضای اطراف بنا 3- مرمت آجرهای فرسوده تا ارتفاع 40/1 در بدنه بنا 4- برداشت بندکشی های سیمانی و بندکشی مجدد با ملات همگون 5- از بین بردن گلسنگ ها، درختچه ها و علف ها از بدنه بنا و...
Read moreبنای برج لاجیم متعلق به حد فاصل میان سقوط نخستینسلسله باوندی و ظهور دومین سلسله این خاندان است. در این دوره هفتاد ساله، تمامی نواحی مازندران زیر تسلط آل زیار بود؛ ولی آنها بر کوهستانها تسلط نداشتند و بازندگان باوندیان منتظر فرصت بودند که املاک خود را باز پس گیرند.بر پایه روایات تاریخی منقول از ابن اسفندیار، در زمان حکومت آلب ارسلان در سالهای ۴۵۵ تا ۴۶۶ هجری قمری سپهبد قارن بن سرخاب تا اندازهای توانست که بر مازندران تسلط یابد و قدرت خاندان وشمگیر را به زوال بکشاند. محل اقامت حکام باوندی در کوهستانهای جنوب مقر قدیمی آنها یعنی شهر ساری بود؛ ولی مشخص نیست که ابوالفوراس شهریار در میان بزرگان باوندی دارای چه مقامی بودهاست و با شهریار بن دارا که به دست وشمگیر کشته شد و نیز سرخاب بن شهریار و قارن بن سرخاب و حسام الدوله ابن قارن سر سلسله شعبه دوم باوندیه چه نسبتی داشتهاست.برج لاجیم (مورخ ۱۰۲۲ م) محیط دایره بنا در قاعده ۲۶۸۰ سانتیمتر، قطر فضای داخلی ۵۴۷ سانتیمتر و پهنای ورودی آن ۱۱۲ سانتیمتر میباشد. آندره گدار در سال ۱۹۳۳ میلادی به ایران آمده و دربارهٔ ابنیه باستانی این کشور مطالبی تهیه و در هشت جلد منتشر کرد و از آن جمله در جلد اول کتاب خود ضمن انتشار عکس گنبد لاجیم و رسکت تحقیقات خود را در چند صفحه بدین شرح منتشر کرد: میزبان ما افلاطون نام دارد (نوادگان افلاطون با شهرت هادی نژادلاجیمی در روستا سکونت دارند) مردی است هیزم شکن بلند قامت خشن و تنومند و بهطوریکه در راه رفتن به برج رسکت خودم دیدم با خونسردی و تنها با یک تبر به شکار پلنگ میپردازد و اورا از پای درمیآورد او از قلعهای که در آنجاست چیزی نمیگوید به عقیده او برج مقبره امامزاده عبداله است که خدا میداند در چه زمانی میزیسته به هر حال آنچه مسلم است این است که او مرد مقدسی بوده چرا که پدر بزرگش هادی چنین حکایت کردهاست: که روزی گبریها (در ان دوره و زبان تبرستان، گبری به هر کسی که دینی غیر از اسلام داشت گفته میشد) قصد خراب کردن بنا را کردند و از پایین بنا جایی که هنوز آثار مرمت آن دیده میشود شروع به تخریب بنا کردند و نزدیک ظهر برای استراحت به زیر یکی از درختان مجاور (درخت آزار یا آزاد) رفتند ولی زمین دهان بازکرد و آنها را بلعید با این حال چند سال پیش که سقف بنای امامزاده احتیاج به تعمیرات پیدا کرده بود ساکنین محل آجرهای مورد نیاز را از محلی که افلاطون به من نشان داد بدست آوردند در آنجا در لبه پرتگاه خندقی بود با دیوارههای کاملاً عمودی که حاکی از محل وجود یک دیوار قطور بود این دیوار که برای تعمیر بنا هرچه لازم بودهاست از آن برداشتهاند به برج بسیار بزرگ مدوری متصل میشدهاست که با توجه به عظمت تپهای که بر آن قرار گرفته بی شک ساختمان اصلی قلعه شاهی بودهاست افلاطون به ما گفت که این یک دیوار قدیمی است و از پشته خاکی که بقایای دیوار را پوشانده معلوم بود که دیوار تا ورای تپه ادامه داشته و شبه جزیره مانند را دور میزدهاست. در داخل این محوطه جا تلهایی از خاک وجود داشته که ثابت میکرد قلعه در حقیقت شهری بودهاست با برج و باروی مستحکم اگر اشتباه نکنم این شهر در قلب جنگل و بدور از راهها و اجتماعات شهری پایگاه یک شاه یا جایگاه امن امیری مخلوع با لشکریان ویژه بوده که در انتظار فرصت مناسب برای بازپسگیری ملک خود به سر میبردهاست برج که احتمالاً مدفن این شاه یا امیر است عمارتی است مدور که از داخل سقفی گنبدی و از خارج سقفی مخروطی دارد یعنی به گونه معماری بسیار رایج که در صفحات شمالی ایران مدتهای مدید معمول بودهاست در این روستای کنونی شهر مخفی یا پایگاه نظامی کهن سر...
Read more