Name
Toos
Description
Nearby attractions
Tomb of FerdowsiHaruniyeh DomeTomb of Imam Mohammad Al GhazaliTomb of Mehdi Akhavan SalesNearby restaurants
Nearby localities
Mashhadدهستان طرقبهAshgabat CityDarbeghaziNasrabadدهستان دوغائیحکم آبادSalehabadدهستان زیارتدهستان بینالودRelated posts
Keywords
Toos tourism.Toos hotels.Toos bed and breakfast. flights to Toos.Toos attractions.Toos restaurants.Toos travel.Toos travel guide.Toos travel blog.Toos pictures.Toos photos.Toos travel tips.Toos maps.Toos things to do.Toos things to do, attractions, restaurants, events info and trip planning
Basic Info
Toos
Toos, Razavi Khorasan, Iran
Ratings & Description
Info
attractions: Tomb of Ferdowsi, Haruniyeh Dome, Tomb of Imam Mohammad Al Ghazali, Tomb of Mehdi Akhavan Sales, restaurants: 
 Ready to plan your trip to Toos?
Ready to plan your trip to Toos?Plan your stay
Reviews
Things to Do in Toos, Razavi Khorasan, Iran - Toos Attractions & Activities
Attractions of Toos
Tomb of Ferdowsi
Haruniyeh Dome
Tomb of Imam Mohammad Al Ghazali
Tomb of Mehdi Akhavan Sales

Tomb of Ferdowsi
4.6
(1.3K)
Closed
Click for details

Haruniyeh Dome
4.3
(97)
Closed
Click for details

Tomb of Imam Mohammad Al Ghazali
4.1
(41)
Open until 12:00 AM
Click for details

Tomb of Mehdi Akhavan Sales
4.7
(40)
Open until 6:30 PM
Click for details
Tomb of Ferdowsi

Tomb of Ferdowsi
4.6Garden
ali mojahedali mojahed
آرامگاه فردوسی محل خاکسپاری حکیم ابوالقاسم فردوسی در توس است. این بنا بهدست هوشنگ سیحون برپایهٔ طرح پیشین کریم طاهرزاده بهزاد، با اندکی تغییر در اندازه و تزئینات، طراحی و بازسازی شد. معمار مجری ساختمان حسین لرزاده، و حسین حجارباشی زنجانی و تقی درودیان مباشر ساخت این بنا بودند. آرامگاه فردوسی در سال ۱۳۱۳ ه.ش برابر با ۱۹۳۴ م گشوده شد.
آرامگاه فردوسی بارها ساخته و ویران شده است. در گزارشهایی که در دو سدهٔ اخیر ازسوی پژوهشگران ایرانی و خارجی انجام شدهبود، بنایی محقر و پوشیده از گندمزار بهچشم آمده است. سرانجام در آغاز سدهٔ چهارده خورشیدی و همزمان با ملّیگرایی نوین ایران، تلاشها برای ساخت آرامگاهی شایستهٔ فردوسی ازسر گرفته شد. مساحت کنونی مجموعهٔ آرامگاه نزدیک به شش هکتار و دربردارندهٔ باغ آرامگاه، استخر و تندیسی از فردوسی اثر ابوالحسن صدیقی در جلوی آن، بنای یادبود، ساختمانهای اداری، کتابخانه، موزه، آرامگاه مهدی اخوان ثالث و آرامگاه محمدرضا شجریان است. معماری داخلی بنا نیز دربردارندهٔ کاشیکاریها، نقوش سنگی برجسته از داستانهای شاهنامه و کتیبههایی سنگی از سرودههای فردوسی و دیگران است.
این بنا در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۵۴ با شمارهٔ ثبت ۱۱۷۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
مجموعهٔ فرهنگی باغ آرامگاه فردوسی در توس و در ۲۵ کیلومتری شمالغربی شهر مشهد، میان دو روستای طوس سفلی و اسلامیه در مسیری منشعب از بزرگراه مشهد–قوچان، نزدیک به شهر تاریخی تابران و بقعهٔ تاریخی هارونیه قرار دارد. روستای پاژ زادگاه فردوسی در ۲۸ کیلومتری شرق آرامگاه فردوسی است.
چنانکه مشهور است، پیکر فردوسی را به دلیل شیعه بودن به گورستان راه ندادند و بهناچار او را در باغ خودش واقع در شهر تابران طوس، نزدیک به دروازهٔ شرقی رزان به خاک سپردند. آرامگاه او زیارتگاه اهل دانش و معرفت بود و باآنکه بارها آن را با خاک یکسان کردند از نو ساخته میشد. گزارشی نهچندان درست از «پیشگفتار بایسنقری» ساختن نخستین بنا بر مدفن فردوسی را به ارسلان جاذب، سپهسالار سلطان محمود غزنوی و حاکم طوس در زمان فردوسی، نسبت داده که یاد او در دیباچهٔ شاهنامه آمده است. بهخاطر ارادت به فردوسی بر آرامگاه او قبهای ساخت. نزدیک به صد سال پس از مرگ فردوسی این بنا برپا بود تا این که در ۵۱۰ ه.ق نظامی عروضی از مدفن فردوسی دیدن کرد. به ظاهر در هنگام یورش غزها در سالهای ۵۴۸، ۵۵۲ و ۵۵۳ ه.ق و سپس لشکریان چنگیز و پسرش تولیخان در سالهای ۶۱۷ و ۶۱۸ ه.ق به طوس، هنوز پابرجا بود. چراکه در هنگام حکمرانی گرگوز، امیر مغول (۶۳۸–۶۴۱ ه.ق) برای بنیان قلعهای در طوس، بنای آرامگاه ویران و از مصالح آن برای بنای قلعه بهره بردهشد. سپس در روزگار فرمانروایی غازان خان، امیر ایسن قُتلُغ ساختمانی بر آن برپا کرد و خانقاهی در کنارش ساخت. پیش از پایان ساخت، امیر ایسن قتلغ درگذشت. آرامگاه فردوسی تا حدود نیمهٔ سدهٔ هشتم ه.ق آشکار بود، آنچنانکه در نزهةالقلوب آمده که آرامگاه فردوسی در کنار قبر محمد غزالی و معشوق طوسی و بر جانب شرقی طوس بوده است، بااینکه این نشانی چندان دقیق بهچشم نمیآید. در تذکرةالشعرا گزارش شده که مدفن فردوسی در طوس و کنار بنای عباسیه است که جای او معلوم است. به گمان محیط طباطبایی، «عباس» و «عباسیه» از «آیسن» و «آیس» دگرگونی یافته و گزارش دولتشاه سمرقندی اشاره به همان خانقاهی است که امیر ایسن قتلغ ساختهبود و جایگاه کنونی آن، نزدیک به هشتصد متر با آرامگاه فاصله دارد و به هارونیه شناخته میشود. عبیدالله خان ازبک در یورشهایی که به خراسان و بنا به تعصبی که ضد شیعیان داشت، دستور ویرانی آرامگاه فردوسی را داد. قاضی نورالله شوشتری در دیدار خود از آرامگاه در حدود سال ۱۰۰۰ ه. ق، آن را بهخوبی عیان گزارش کرده که مردمان از همهٔ سرزمینها، بهویژه شیعیان امامی، به دیدار آن میرفتند.
ویلیام فریزر مأمور کمپانی هند شرقی، در سال ۱۲۳۶ ه.ق از آن دیدن کرد و در گزارش خود آن را مدفنی محقر با گنبدی کوچک توصیف کرده است. پس از آن، خانیکوف، پژوهشگر و کنسول روس و رئیس هیئت اعزامی به خراسان، در دیدار خود از طوس، نشانی از آرامگاه ندید. اما با نگرش به گزارش لرد کرزن انگلیسی، آرامگاه فردوسی همانگونه که فریزر گزارش کردهبود، تا حدود سال ۱۲۵۴ ه.ش آشکار بوده است، اما پس از آن، گندمزار آن را پوشاند. ژوکوفسکی هم در سال ۱۸۹۰ م آن را در زیر تپهای پوشیده با آجر و قطعههای کاشی گزارش کرده است. بعدها هنگامیکه عبدالوهاب آصفالدوله والی خراسان بود، از سوی ناصرالدینشاه به جستجوی آرامگاه مأمور شد و با راهنمایی چند فرانسوی که از طوس دیدن کردهبودند، موفق به یافتن آرامگاه شد و با نگرش به ساخت بنایی شایسته در آینده، بهطور موقت دو اتاق بر آن ساخت.

Fatima AkhoondiFatima Akhoondi
The tomb of Ferdowsi is considered as one of the most honorable cultural attractions of Iran, which is located in northeastern holy city of Mashhad in Toos garden.
Abol'qasim Ferdowsi of Toos is the most prominent epic poet of Iran who is also regarded very highly on a global scale. The literary masterpiece of Ferdowsi is called Shaah'nameh or the book of kings and is actually the longest epic poem in the entire world.
Ferdowsi spend thirty years of his life writing this masterpiece which is firmly believed that it was because of this work that Farsi language was saved from demise and oblivion.
The tomb edifice is inspired by the tomb of Cyrus the great and is cubic in shape some of whose profiles show inscriptions of Ferdowsi's poems taken the book of kings.
Beside the tomb of Ferdowsi, there is a vast pool at the end of which there is the statue of this great epic poet welcoming the visitors. On the northwest of the tomb territory, there is the burial site of another great Iranian contemporary poet, that is, Mehdi Akhavan.
Among other spectacular aspects of the tomb is Ferdowsi museum in which cultural and historical items are being kept such as pre-historical stone-made items, various types and versions of the book of kings, and a number of paintings portraying scenes adopted from this masterpiece.
morteza malekshahimorteza malekshahi
حکیم ابوالقاسم فردوسی (Ferdowsi) در سال 329 هجری قمری در روستای پاژ شهرستان طوس چشم به جهان گشود. کنیهی این حماسهسرای بزرگ «ابوالقاسم» است و به «فردوسی» شهرت دارد.
ابوالقاسم فردوسی از طبقهی دهقانزادهها بود. مردم این طبقه اموال زیادی داشتند و جزو افراد مرفه جامعه بودند. ازاینرو ابوالقاسم امکان تحصیل داشت و در دوران نوجوانی و جوانی، در آسایش و رفاه، کتابهای مشهور آن دوران را مطالعه میکرد.
از زندگی شخصی ابوالقاسم فردوسی، مانند زمان ازدواج یا اساتید و معلمان او، اطلاعات دقیقی در دست نیست. اما در مستندات آمده است که فردوسی دو فرزند داشت؛ یک پسر و یک دختر. زمان تولد پسر او سال 359 قمری است و این پسر در زمان حیات فردوسی فوت کرد. این شاعر حکیم در بخشی از شاهنامه به مرگ فرزند خود و غم فقدان او در قالب چند بیت کوتاه اشاره کرده است.
ابوالقاسم فردوسی قبل از سرودن اشعار شاهنامه شعرهای دیگری نیز سروده بود و در میان مردم دوران خود شهرت داشت. اما معروفترین و ماندگارترین اثر ابوالقاسم فردوسی شاهنامه است که از سال 370 یا 371 شروع به سرودن آن کرد. با توجه به عظمت و عمق زیاد اثر حماسی شاهنامه، به نظم درآوردن این کتاب سی سال به طول انجامید. فردوسی در ابتدای سرودن اشعار از تمکن مالی برخوردار بود، اما بهمرور اموال خود را از دست داد و تهیدست شد.
کودکی ابوالقاسم فردوسی در دوران سامانیان گذشت. این سلسله برای ادبیات ایران اهمیت زیادی قائل بودند و تا زمانی که حضور داشتند از فردوسی حمایت میکردند، اما در دوران کهنسالی فردوسی سلسلهی غزنویان روی کار آمدند و از اثر ادبی فردوسی استقبال نکردند. در آن دوران، بزرگان خراسان از وی حمایت کردند تا بتواند شاهنامه را به اتمام برساند.
ابوالقاسم فردوسی در سال 384 نوشتن شاهنامه را تمام کرد و 16 سال بعد، در 71سالگی، تحریر دوم آن را انجام داد.
طبق روایات مختلف و با توجه به اطلاعاتی که در شاهنامه آمده است، فردوسی حدوداً 80 سال عمر کرد و در سال 397 یا 416 هجری قمری چشم از جهان فروبست. آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی در بیستکیلومتری شمال غربی مشهد و در شهر طوس واقع شده است.
بهغیر از شاهنامه، برخی از شعرهایی که به ابوالقاسم فردوسی نسبت داده میشوند عبارتاند از «مثنوی یوسف و زلیخا» و سرودهای در نکوهش سلطان محمود غزنوی که بهاحتمال زیاد و با توجه به مستندات موجود، این اشعار در حقیقت سرودهی فردوسی نیستند و چون سبک آنها مشابه شاهنامه بوده به این شاعر فقید نسبت داده شدهاند.
اطمینان از این مطلب به این علت است که ابوالقاسم فردوسی، حتی در دوران تهیدستی، آزاده بود و اگرچه طبق رسوم دوران، شعرهایی در وصف محمود غزنوی سرود، به این علت که در این سرودهها تملق و اغراق زیادی به چشم نمیخورد، هرگز مورد قبول سلطان محمود غزنوی قرار نگرفت. در آن زمان، شاعران زیادی صرفاً در مدح شاه زبان میراندند و اشعار بااصالت فردوسی جایی در دربار نداشت.
حکیم ابوالقاسم فردوسی با مطالعهی داستانهای اساطیری راغب شد که به جمعآوری این داستانها بپردازد و آنها را به نظم دربیاورد. او شاهنامه را از کتاب «شاهنامهی ابومنصوری» نوشتهی ابومنصور معمری اقتباس کرده است. در آن زمان به داستان زندگی پادشاهان «خدای نامه» میگفتند و معمری داستان خدایگان را گردآوری کرده بود. در واقع، شاهنامهی ابومنصوری به نثر بود و فردوسی با تبحر و علم و حکمت خود، آن را به نظم درآورد.
همچنین، در کنار داستانهای اسطورهمحور موجود در شاهنامهی ابومنصوری، حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی تلاش کرد ایران پیش از اسلام و ایران پس از اسلام و تغییرات ایجادشده در تاریخ و رفتار و منش مردم آن دوران را در کتاب خود بگنجاند. بهاینترتیب، شاهنامه به برجستهترین اثر حماسی به زبان پارسی در جهان تبدیل شد.
برخی معتقدند که داستانهای ابوالقاسم فردوسی افسانهاند. در حالی که اساس داستانهای فردوسی بر پایهی خرد است. این شاعر بزرگ، به علت طبقهی اجتماعی خود، دربارهی ادیان و آیینهای مختلف ایرانی اطلاعات کافی داشت و همچنین با خردمندان بزرگ عربزبان در ارتباط بود و با نگاهی روشنگرانه به مسائل اجتماعی، مذهبی و سیاسی میپرداخت.
اینکه اساتید و آموزگاران فردوسی چه کسانی بودند و فردوسی این سخنوری و داستانپردازی ناب را از چه کسانی الهام گرفته در هیچ سندی نیامده است اما مسلم است که مطالعات ابوالقاسم فردوسی بیشتر پیرامون تاریخ و داستانهای کهن بوده است. او با تصویرسازیهای بکر، این داستانها را به ملموسترین حالت روایت کرده است. بهگونهای که کلام او پس از اینهمه سال هنوز تازگی دارد.
Serhat YılmazSerhat Yılmaz
Şâhnâme’yi yazmaya başlayan Firdevsî’yi kimin veya kimlerin desteklediği bilinmemektedir. Bazı Şâhnâme nüshalarında, onu himaye edenler arasında Horasan Kumandanı ve Tûs Valisi Ebû Mansûr Muhammed b. Abdürrezzâk ile yine Tûs Valisi Huyeyy-i Kuteybe (Hüseyn-i Kuteybe) adlı bir kişinin adı geçmektedir. Bunlardan birincisi Şâhnâme’nin yazılışından yirmi yıl önce öldüğüne göre ancak ikincisinin yardımından söz edilebilir. Firdevsî, parça parça yazmaya başladığı destanlar arasında bağlantıları sağlayacak ilâveleri de ekleyip 394 (1003-1004) yılında ilk redaksiyonunu tamamladı. Eserini bitirdiği yıl otuz yedi yaşındaki oğlunu kaybetti. Şâhnâme’yi büyük bir hükümdara ithaf etmek isteyen Firdevsî, döneminin en büyük hükümdarlarından olan Gazneli Sultan Mahmud’la henüz tanışmamıştı. Bu isteği, Sultan Mahmud’un veziri Ebü’l-Abbas Fazl b. Ahmed el-İsferâyînî ile sultanın kardeşi Nasr b. Sebük Tegin sayesinde gerçekleşti. Muhtemelen onların da teşvikiyle eserin ikinci redaksiyonunu tamamladı. Ancak Şâhnâme’yi Sultan Mahmud’a sunacağı sırada hâmisi Ebü’l-Abbas Fazl öldü (404/1014). Bir rivayete göre Firdevsî bunun üzerine Gazne’ye giderek eserini Sultan Mahmud’a bizzat sunmuş, ancak hükümdar yeni veziri Ahmed b. Hasan-ı Meymendî’nin de etkisiyle Firdevsî’ye eserinin değerine lâyık bir ödül vermemiştir. Firdevsî’nin, kendisine verilen 60.000 dirhemin 20.000’ini Sultan Mahmud’un gözdesi Ayaz’a, 20.000’ini hamamcıya, 20.000’ini de hamamın yanındaki bozacı veya meyhâneciye dağıttığı ve Sultan Mahmud için bir hicviye yazdığı rivayet edilir. Diğer bir rivayete göre ise eseri okuyan sultan, destan kahramanı Rüstem için, “Benim ordumda ondan daha güçlü birçokları vardır” demiş, Firdevsî de, “Ama Tanrı Rüstem gibisini bir daha yaratmadı” diye cevap verince Sultan Mahmud kızarak onu öldürtmek istemiştir. Firdevsî de Herat’a giderek ölümden kurtulmuş ve sultanı hicveden 100 beyitlik bir manzume yazmıştır. Firdevsî hakkında araştırma yapan âlimler Sultan Mahmud’un bu davranışının sebebini kendisinin Sünnî, Firdevsî’nin Şiî olmasına, bir kölenin oğlu olması dolayısıyla eski hükümdarlara antipati duymasına, eserde Türkler’i küçük düşürücü ifadelerin bulunmasına bağlamaya çalışırlar. Başka bir rivayete göre Firdevsî Taberistan’a giderek Bâvend hânedanından kumandan İspehbed Şehriyâr’a sığınmış ve yanında götürdüğü Şâhnâme nüshası ile Sultan Mahmud hakkında yazdığı hicviyeyi ona takdim etmiştir. Ancak Şehriyâr, çok saygı gösterdiği Sultan Mahmud’u hicveden bu manzumeyi başkalarının bilmemesi için satın alarak yakmıştır. Daha sonra Tûs’a dönen Firdevsî ömrünü yoksulluk içinde geçirmiş ve orada vefat etmiştir. Ölüm tarihi bazı kaynaklarda 411 (1020) şeklinde gösterilmekte (Devletşah, s. 54), bazılarında ise 416 (1025) (Müstevfî, s. 743) olarak verilmektedir. Cenazesi şehrin bir kapısından çıkarken diğer kapıdan, eserinin değerini anlayan Sultan Mahmud’un kendisine gönderdiği 60.000 altın değerinde on iki deve çivit yüklü kervanın girdiği rivayet edilir. Bu tür rivayetler eseri sultana, o sıralarda seksen yaşlarında bulunan Firdevsî’nin bizzat kendisinin değil Gazneli Mahmud’un kardeşi Nasr b. Sebük Tegin’in veya gözde kumandanlarından Arslan Câzib’in sunduğu ihtimalini akla getirmektedir. Ödülün gecikmesi ve Firdevsî’ye nasip olmaması halk arasında bu tür rivayetlerin çıkmasına sebep olmuştur denilebilir. Zira Turanlılar ile İranlılar’ı efsanevî İran hükümdarlarından Ferîdun’un oğullarından Tûr ve İr’in soyundan getirmek suretiyle bu iki halkı kardeş sayan Firdevsî Şâhnâme’de Gazneli Mahmud’u göklere çıkarır ve Keyânî (hükümdarlar) tahtının gerçek vârisi ve şahı sayar. Ayrıca Firdevsî’nin Şiî olmakla birlikte Şâhnâme’sinde dört halifeyi övmesi, Sultan Mahmud’un ona karşı kötü davranmaması için yeterli bir sebeptir. Sultan hakkında hicviye yazması da muhtemelen ödülün gecikmesiyle ilgilidir.
mahdi shorgashtimahdi shorgashti
"آرامگاه فردوسی "
باغ آرامگاه فردوسی بسیار بزرگ و زیبا و تمیز بود.
کافه و رستوران و فروشگاه داخل باغ وجود دارد.
در کل بسیار جذاب بود
توضیحات آرامگاه :
آرامگاه فردوسی محل خاکسپاری حکیم ابوالقاسم فردوسی در توس است. این بنا بهدست هوشنگ سیحون برپایهٔ طرح پیشین کریم طاهرزاده بهزاد، با اندکی تغییر در اندازه و تزئینات، طراحی و بازسازی شد. معمار مجری ساختمان حسین لرزاده، و حسین حجارباشی زنجانی و تقی درودیان مباشر ساخت این بنا بودند. آرامگاه فردوسی در سال ۱۳۱۳ ه.ش برابر با ۱۹۳۴ م گشوده شد.
چنانکه مشهور است، پیکر فردوسی را به دلیل شیعه بودن به گورستان راه ندادند و بهناچار او را در باغ خودش واقع در شهر تابران طوس، نزدیک به دروازهٔ شرقی رزان به خاک سپردند. آرامگاه او زیارتگاه اهل دانش و معرفت بود و باآنکه بارها آن را با خاک یکسان کردند از نو ساخته میشد. گزارشی نهچندان درست از «پیشگفتار بایسنقری» ساختن نخستین بنا بر مدفن فردوسی را به ارسلان جاذب، سپهسالار سلطان محمود غزنوی و حاکم طوس در زمان فردوسی، نسبت داده که یاد او در دیباچهٔ شاهنامه آمدهاست. بهخاطر ارادت به فردوسی بر آرامگاه او قبهای ساخت. نزدیک به صد سال پس از مرگ فردوسی این بنا برپا بود تا این که در ۵۱۰ ه.ق نظامی عروضی از مدفن فردوسی دیدن کرد. به ظاهر در هنگام یورش غزها در سالهای ۵۴۸، ۵۵۲ و ۵۵۳ ه.ق و سپس لشکریان چنگیز و پسرش تولیخان در سالهای ۶۱۷ و ۶۱۸ ه.ق به طوس، هنوز پابرجا بود. چراکه در هنگام حکمرانی گرگوز، امیر مغول (۶۳۸–۶۴۱ ه.ق) برای بنیان قلعهای در طوس، بنای آرامگاه ویران و از مصالح آن برای بنای قلعه بهره بردهشد. سپس در روزگار فرمانروایی غازان خان، امیر ایسن قُتلُغ ساختمانی بر آن برپا کرد و خانقاهی در کنارش ساخت. پیش از پایان ساخت، امیر ایسن قتلغ درگذشت. آرامگاه فردوسی تا حدود نیمهٔ سدهٔ هشتم ه.ق آشکار بود، آنچنانکه در نزهةالقلوب آمده که آرامگاه فردوسی در کنار قبر محمد غزالی و معشوق طوسی و بر جانب شرقی طوس بودهاست، بااینکه این نشانی چندان دقیق بهچشم نمیآید. در تذکرةالشعرا گزارش شده که مدفن فردوسی در طوس و کنار بنای عباسیه است که جای او معلوم است. به گمان محیط طباطبایی، «عباس» و «عباسیه» از «آیسن» و «آیس» دگرگونی یافته و گزارش دولتشاه سمرقندی اشاره به همان خانقاهی است که امیر ایسن قتلغ ساختهبود و جایگاه کنونی آن، نزدیک به هشتصد متر با آرامگاه فاصله دارد و به هارونیه شناخته میشود. عبیدالله خان ازبک در یورشهایی که به خراسان و بنا به تعصبی که ضد شیعیان داشت، دستور ویرانی آرامگاه فردوسی را داد.قاضی نورالله شوشتری در دیدار خود از آرامگاه در حدود سال ۱۰۰۰ ه. ق، آن را بهخوبی عیان گزارش کرده که مردمان از همهٔ سرزمینها، بهویژه شیعیان امامی، به دیدار آن میرفتند.
ویلیام فریز مأمور کمپانی هند شرقی، در سال ۱۲۳۶ ه.ق از آن دیدن کرد و در گزارش خود آن را مدفنی محقر با گنبدی کوچک توصیف کردهاست. پس از آن، خانیکوف، پژوهشگر و کنسول روس و رئیس هیئت اعزامی به خراسان، در دیدار خود از طوس، نشانی از آرامگاه ندید. اما با نگرش به گزارش لرد کرزن انگلیسی، آرامگاه فردوسی همانگونه که فریزر گزارش کردهبود، تا حدود سال ۱۲۵۴ ه.ش آشکار بودهاست، اما پس از آن، گندمزار آن را پوشاند. ژوکوفسکی هم در سال ۱۸۹۰ م آن را در زیر تپهای پوشیده با آجر و قطعههای کاشی گزارش کردهاست. بعدها هنگامیکه عبدالوهاب آصفالدوله والی خراسان بود، از سوی ناصرالدینشاه به جستجوی آرامگاه مأمور شد و با راهنمایی چند فرانسوی که از طوس دیدن کردهبودند، موفق به یافتن آرامگاه شد و با نگرش به ساخت بنایی شایسته در آینده، بهطور موقت دو اتاق بر آن ساخت. محمدتقی بهار در ۱۳۱۸ ه.ق از آن بازدید کرده و آن را «زمینهٔ آمادهای برای بنا» یافتهبود. او در سال ۱۳۰۲ ه.ش (۱۳۴۱ ه.ق) در مقالهای آرامگاه را سکویی بیسقف و محصور توصیف کردهبود

Haruniyeh Dome

Haruniyeh Dome
4.3Historical Place
nima farhadinima farhadi
بناى هارونيهچشمگیرترین و قدیمیترین اثری است که از طوس به جای مانده است.این بنا تا حدود صد سال پیش ویرانهای بینام بود اما از زمان احداث آرامگاه جدید فردوسی در سالهای 1308 تا 1313 خورشیدی عوام آن را «زندان هارون» یا «بقعه هارونی» نامیدند، حال آن كه نه تنها بنا از لحاظ شكل و نقشه هيچ گونه شباهتى به زندان ندارد، بلكه طبق مستندات تاريخى نیز نمىتوان هيچگونه ارتباطى بين اين اثر و هارونالرشيد، خليفه عباسى يافت؛ چراکه هارون در سال193ه.ق وفات يافته است در حالى كه اصل بنا را با توجه به شكل معمارى، از دوره ايلخانى (قرن هشتم هجرى) مىدانند كه بخشهايى در دوره تيمورى به آن افزوده شده است.
از طرف ديگر به دليل تشابه سبك معمارى بنا به معمارى رازى-چهارمین و درعین حال کاملترین سبک در شیوههای معماری ایران- اين بنا را مربوط به قرن ششم هجرى مىدانند.
در حفاريهايى كه به سال 1354 در اين بنا صورت گرفت، ضمن پيداشدن سفالهاى مربوط به دوران سلجوقى، تيمورى و صفوى، جرز بسيار قطورى از سنگ و ملاط ساروج كه يادآور پىبناى آتشكدههاى ساسانى است، مشاهده شد و آثار بهدست آمده نشان ميدهد كه پى اين بنا سابقهاى خيلى پيش از قرن ششم داشته است.
بررسى سفرنامهها و نوشتههاى جهانگردان و پژوهشگران داخلى و خارجى كه از حدود صد سال پيش تاكنون در نوشتههاى خود به اين بنا اشاره كردهاند، نشان ميدهد كه تنها عوام و مردم بومى بودند كه بنا را نخست نقارهخانه و سپس زندان هارون ناميدند و در پي آن نام «گنبد هارون» و هارونیه هم بعدها به كار برده شد.
Mehran SabzemeidaniMehran Sabzemeidani
بنای هارونیه
خیلی ها فکر میکنن اینجا محل دفن هارون الرشید خلیفه عباسی بوده ولی همه میدونیم اینطور نیست و در واقع قبر هارون الرشید در مشهد قرار داره دقیقا در بالای سر قبر امام هشتم شیعیان و درکنار هم دفن شده اند
هارون الرشید بعد از مرگدر مشهد به خاک سپرده شد و بعدها در همین محل که زیارتگاه شیعیان میباشد امام هشتم نیز در کنار این خلیفه عباسی دفن شد 🙏🏻
هارونیه در ۲۵ کیلومتری شمال غربی مشهد قرار دارد و یکی از قدیمی ترین آثار شهر توس است که در ابتدای شهرک تاریخی توس و در نزدیکی آرامگاه فردوسی قرار گرفته است.
خیلی از کارشناسان این بنای بزرگ را آتشکده یا زندان یا نقارخانه مامونیه بوده ، کاربری اصلی بنا به طور دقیق مشخص نشده🙏🏻
بنای هارونیه
خیلی ها فکر میکنن اینجا محل دفن هارون الرشید خلیفه عباسی بوده ولی همه میدونیم اینطور نیست و در واقع قبر هارون الرشید در مشهد قرار داره دقیقا در بالای سر قبر امام هشتم شیعیان و درکنار هم دفن شده اند
هارون الرشید بعد از مرگدر مشهد به خاک سپرده شد و بعدها در همین محل که زیارتگاه شیعیان میباشد امام هشتم نیز در کنار این خلیفه عباسی دفن شد 🙏🏻
هارونیه در ۲۵ کیلومتری شمال غربی مشهد قرار دارد و یکی از قدیمی ترین آثار شهر توس است که در ابتدای شهرک تاریخی توس و در نزدیکی آرامگاه فردوسی قرار گرفته است.
خیلی از کارشناسان این بنای بزرگ را آتشکده یا زندان یا نقارخانه مامونیه بوده ، کاربری اصلی بنا به طور دقیق مشخص نشده🙏🏻
siamak moavensiamak moaven
بنا به خوبی مرمت شده
محوطه سازی خوب و ابرومندی هم پیرامونش انجام شده
برای بازدید از این بنا تاریخی ارزشمند باید بلیط تهیه کنید
بنای مشهور به هارونیه در اصل خانقاه یا آرامگاهی متعلق به اوایل قرن هشتم هجری (۱۴ میلادی) است. این بنا که بعد از واقعه حمله مغول ساخته شده هیچ ارتباطی با خلیفه هارون الرشید و بقعه و زندان وی ندارد. چرا که اگر پیش از حمله مغول ساخته میشد مانند دیگر بناهای این شهر از جمله مسجد و مدرسه مقابل آن ویران میگردید. نام هارونیه از اوایل سده ۱۴ خورشیدی ( هم زمان با بنای کنونی آرامگاه فردوسی) بر این بنا نهاده شده و اساس علمی ندارد. مقر و مرکز خلافت هارون الرشید شهر بغداد بوده و تنها در سال ۱۹۳ هجری جهت سرکوب شورش ها به خراسان سفر کرده و در شهر نوقان توس (محل شهر کنونی مشهد) در گذشته و در کاخ و باغ حمید بن قحطبه (والی پیشین خراسان) مدفون شده است. آنگاه پسرش مامون برای وی بقعه ای ساخته که حضرت رضا هم پس از شهدات در همان بقعه دفن شده است. بنابراین بقعه هارونی در اصل همان بقعه امام رضا بوده که ضریح امام هشتم شیعیان در قسمت غربی آن قرار گرفته است. احتمالا به سبب اینکه نام توس پس از نوقان به تابران داده شده این بنا هم به سهو بقعه هارونی یا هارونیه خوانده شده است.
Mahmood YazarlooMahmood Yazarloo
The tomb of Harooniyeh as a Historical site Attraction in Khorasan, also known as the Imam Mohammad Ghazali's tomb, is located in the heart of the Tous plain. This building is completely brick and has not used any tile decorations. The dome of the building has two shells, the outer cover of which was destroyed and rebuilt in recent years.
Amir N.Amir N.
حضور در بنای هارونیه برای من حسی شبیه به حضور در زندان اسکندر یزد را دارد. حسی عجیب و گیرا که با یک گذر سریع نمیتوان به آن دست یافت. باید آرام در مجموعه گام برداشت و کاوید و آن را حس کرد.
بنای هارونیه زیبایی خاص و البته عظمت قابل توجهی دارد، به ویژه وقتی بدانید این بنا حدود هفت قرن پیش ساخته شده و به خوبی از پس حوادث روزگار به ما رسیده است و باید برای آیندگان نگه داریم. کف سازی سال های اخیر به نظم آن کمک کرده اما به وضعیت داخلی بنا رسیدگی درستی نمیشود و متاسفانه برخی از مردم تخریب زیادی انجام دادهاند و کاش حفاظت و مرمت صحیحتری انجام میشد.
تماشای معماری بهجا مانده در دیوارها و سقفها بسیار لذتبخش است. در کنار بنا سنگهایی تاریخی با نظم خاصی قرار گرفته و تماشایی است. همچنین مسجد مدرسهی تابران هم در گوشهی محوطهی هارونیه وجود دارد که در دست پژوهش هست و فقط امکان بازدید از دور وجود دارد اما مطالعهی تابلوهای راهنما آموزنده است.
Tomb of Imam Mohammad Al Ghazali

Tomb of Imam Mohammad Al Ghazali
4.1
siamak moavensiamak moaven
آرامگاه منسوب به امام محمد غزالی (۱۰۵۸-۱۱۱۱ میلادی) که در همین شهر زاده شد و درگذشت. آنچه بصورت پنج قبر در کف بنا دیده میشود, ظاهر قبر و اصل اجساد درون سرداب هستند. آخرین فردی که قبر امام محمد غزالی را توصیف کرده , مولف مهمان نامه بخارا است. وی قبر را درون بنای نسبتا کوچک و گچ اندود توصیف کرده که با این بنا انطباق دارد. احتمال میرود این بنا در زمان حمله مغولان ویران و بعدها در اواخر دوران ایلخانی دیگر بار بازسازی شده است. با توجه به شهرت جهانی امام محمد غزالی در زمانه خود, پیش از اینکه این محوطه و بنا کشف شود, سنگ قبر نمادینی به یاد گور ناپیدای وی در محوطه بیرونی بنای تاریخی هارونیه ساخته و گذاشته شد که هنوز هم پابرجاست
Ali ZaliAli Zali
طبق اسناد و سفرنامهها فته میشه که اینجا قبر امام محمد غزالی هست و با اینکه یادبودی در مجموعه هارونیه برای او ساخته شده مطالعات بیشتری همچنین اینجا در حال اجراست
غزالی آدم معروفی بوده در طول عمر خودش به عنوان عالم دینی شناخته میشده کتاب کیمیای سعادت اثر غزالی هست که احتمالاً اسمش رو شنیدید
غزالی در طول عمر خودش تغییرات عقیده زیادی داشته  یکی از مهمترین تفکراتش نفی تفکر و خردورزی و فلسفه بوده که تا به امروز ادامه دارد.
AHMET ZİYA BEZİRCİAHMET ZİYA BEZİRCİ
Koskoca Gazali hazretlerinin mezarı böyle olmamalı. Çok kötü durumda . Sahip çıkılması lazım. İranlılar mezar yerine kum dökmüş(esas kabrin defin olduğu yere). İnilmemesi için her şeyi yapmışlar. Mezarlar kırıp dökülmüş...
Babak MoavenBabak Moaven
مکان رها شده است و هیچ رسیدگی نمیشود و حتی سقفی که براش گذاشتن هم در حال تخریب هست
در بازدید که جدیداً داشتم یک مقدار بهش رسیدن برای همین یک ستار اضافه کردم و چند عکس جدید گذاشتم
siteler eczasiteler ecza
6 Mayıs 2023 de ziyaret ettik.Şii İran,Sünniliğe ait her şeyi yok sayıyor,görmezden geliyor.







